عنوان | بازدید |
شعر مورد دار ایرج میرزا! | 684641 |
سوتی های اخیر شبکه 3 و.... | 25941 |
تو عروس کسی اگر بشوی..از زبان شاعران متفاوت|شعر | 21344 |
کوچه های نمناک(شعر بلند ولی بسیار زیبا) | 14731 |
چای دونفره در کنار آتش! | 13227 |
شلوار جاستین بیبر | 12299 |
اسیر عشق | 10172 |
لالبی الا لبت لا بوس الا بوسه ات|شعر | 9507 |
♥بهارنارنج♥
♥تحمل نداره نباشی♥...♥دلی که تو تنها خدا شی♥
گل ناز
گل ناز
از برون آمد صدای باغبان گفت: کو ارباب کارش داشتم
ار درون گفتم: که اینجایم بگو گفت: هر جا هر چه باید کاشتم
گفتم: آخر بود در گلهای تو ناز دلخواهی که گفتم داشتی؟
گفت: در وا کن بیا بیرون ببین هرگز این گل ها که کشتم کاشتی؟
رفتــــم و دیدم که سحر باغبان معنی ناسازگاری سوخته
آتشی در شمعدانی های سر در حریر سبزه ها افروخته
جعد شبنم دار سنبل خورده تاب در هوا پاشیده مشک و زعفران
چشم مست نرگس بیدادگر باز گشته از خواب گران
زان بنفشه زرد و مشکین و کبود غرق گل چسبیده در آغوش هم
تا جهد از مجلس شمشاد ها رفته بالا از سر و از دوش هم
زیر ناز گیسوی افشان بید سوسن و مینا و ناز افتاده مست
هر زمان در سینه ی گل های سرخ برگ لرزان چناری برده دست
لحظه ای بر هر گلی کردم نگاه، زیر لب گفتم: که پس آن ناز کو؟
باغبان بر شاخه ای انگشت زد یعنی این ناز است چشم باز کن
گفتم: آن را دیده بودم پیش از این این کجا ناز است؟ این ناز شماست!
خشمگین شد گفت: جز این ناز نیست یا اگر باشد به شیراز شماست
باغبان اگر این سخن بی طعنه گفت، راستی را چشم جاش باز شد
کان گل نازی که دلخواه منست یک گل ناز است و در شیراز بود!!!
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 63 صفحه بعد |